شما اینجا هستید

تب‌های اولیه

Block title
Block content

مهندس جلال صفارزاده

مهندس جلال صفارزاده در سال 1319 در شهرستان سیرجان چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و دبیرستانی را تا كلاس چهارم دبیرستان در سیرجان گذراند و سال های پنجم و ششم دبیرستان را در دارالفنون تهران به اخذ دیپلم ریاضی نائل آمد. در همان سال در امتحانات ورودی دانشكده پلی تكنیك تهران (امیركبیر فعلی) قبول و در سال 1347 موفق به دریافت مهندسی فوق لیسانس در رشته شیمی و پتروشیمی گردید.
در بهمن ماه 1345 كار خود را در سیمان درود لرستان كه متعلق به شركت سیمان فارس و خوزستان است آغاز نمود و به عنوان شیمیست آزمایشگاه كارخانه مشغول به كار شد. حقوق آغاز كار وی 20 هزار ریال در ماه بود. در آن زمان وضع كار در تهران و سایر شهرستان ها خوب نبود:" این كه من توانستم كاری دست و پا نمایم به علت یك دوره كارآموزی در كارخانه سیمان شیراز بود كه آن كارخانه تولید روزانه‌اش 200 تن در روز بود و از شركت های تابعه سیمان فارس و خوزستان به شمار می‌رفت. البته نرخ ارزاق عمومی خیلی پایین بود مثلاً گوشت گوسفند كیلویی 50 ریال بود. به هر صورت در آن زمان حقوق خوبی برای من بود و می‌توانستم زندگی روزمره را در شرایط مناسبی سپری نمایم."
آقای صفارزاده 8 سال كار در سیمان درود را تجربه كرد و پس از آن از آنجا جدا شد: "در كارخانه سیمان درود به مدت 8 سال كار خود را ادامه دادم و پس از گذشت این زمان، لازم دیدم شانس خود را در جای دیگری آزمایش نمایم. لذا به كارخانه سیمان اصفهان آمدم كه متعلق به برادران علی و حسین همدانیان بود كه امروز نیز به نام خیریه علی و حسین همدانیان با بیش از 14 هزار كارمند مشغول به كار است. حقوق من در این كارخانه حدود شش هزار تومان بود كه با بیست برابر آن می‌شد یك واحد مسكونی در خیابان كمال اسماعیل اصفهان خریداری كرد، امروز با حقوق 200 هزار تومان با بیست برابر آن خرید خانه غیر ممكن و محال است چه رسد در شهرهای بزرگ. من در سیمان اصفهان نتوانستم بیش از 5/1 سال همكاری داشته باشم چون مقرر شده بود كه زیر نظر یك مهندس آلمانی انجام وظیفه كنم و لذا از ادامه كار پوزش خواستم. از تیرماه سال 1352 كار خود را به عنوان رئیس كارخانه سیمان صوفیان آغاز كردم، به قول استاد بزرگوارم جناب آقای مهندس لیلی آبادی جوانترین رئیس كارخانه ایران بودم. پس از 4 سال كار در سیمان صوفیان كه واقعاً مورد لطف و محبت هموطنان عزیز آذری زبان بودم و هیچگاه محبت های آن زمان پرسنل سیمان صوفیان را از یاد نخواهم برد، شرایط طوری پیش آمد كه ناچار به استعفا شدم ولی 14 نفر از همكارانم به خاطر استعفای من، آنها نیز از كار در سیمان صوفیان استعفا دادند. البته استعفا نبود بلكه اخراج بود، علت آن هم این بود كه جمعی از كاركنان در كارخانه با رژیم گذشته مخالفت می‌ورزیدند و خیلی محترمانه عذرم را خواستند و سپس ناچار به ترك كارخانه شدم."
یكی از همكارانی كه مهندس صفارزاده از او به نیكی یاد می‌كند آقای مهندس محمد علی عباسپور است: "یكی از همكاران كه كار در صنعت سیمان را با من شروع كرد آقای مهندس محمدعلی عباسپور بود فرزند سیرجان زمین، جوانی فارغ التحصیل دانشگاه آریا مهر(شریف فعلی). جوانی با استعداد كه در همان موقع شركت‌های خارجی آلمانی و دانماركی كه برای سیمان صوفیان كار نصب را انجام می‌دادند از ایشان خواستند كه در استخدام آنها باشد و من موافقت نكردم. مهندس عباسپور از مهندسین با ضریب هوشی بالاست و به اصطلاح امروزی‌ها IQ بالایی دارد و امروز شركت بزرگ طراحی منگان را دارد كه بسیار كارهای طراحی بزرگ از قبیل جرثقیل‌ها و سكوهای دریایی را انجام می‌دهد و از افتخارات صنعت كشور و به خصوص استان كرمان است."
پس از ترك سیمان صوفیان مهندس صفارزاده به سیمان كرمان می‌رود: "پس از اخراج از سیمان صوفیان بنا به دعوت سیمان كرمان و در سال 1356 كار خود را در سیمان كرمان دنبال كردم. محیط كاری سیمان كرمان محیطی صمیمی و دوست داشتنی بود. چون شروع كار من در كرمان همزمان با انقلاب اسلامی بود سعی كردم در طی دوران خدمت، تعداد زیادی از كارگران فنی را به خارج اعزام نمایم تا سطح آموزش آنها بالا رود، حتی یكی از اعزامی‌ها آقای مهندس محمد نخعی نژاد كه جوانی فعال و كاردان بود از فرصت استفاده كرد و به درجه مهندسی نائل آمد و او نیز از مهندسین خبره و كاردان صنعت سیمان است و مایه خوشحالی بنده و مایه افتخار كرمانیها است كه فرزندانی مانند مهندس عباس پور و مهندس نخعی نژاد در صنعت دارند. یكی دیگر از همكاران خوب من در سیمان صوفیان كه به طور شبانه در دانشكده مهندسی تبریز درس می‌خواند و روزها در سیمان صوفیان مشغول بكار بود، دكتر محمدرضا آیت الهی است كه پس از انقلاب مدتی مدیر عامل سیمان صوفیان شد و با هم در هیئت مدیره صوفیان بودیم. پس از آن به مقام وزارت معادن و فلزات نائل شد و هم اكنون نیز معاون وزیر كشور و رئیس سازمان ثبت احوال كشور می‌باشد كه برای بنده جای بسی خوشحالی و مباهات است كه چنین همكاران خوبی داشته و دارم."
مهندس صفارزاده پله‌های ترقی را یكی پس از دیگری طی كرد: "پس از اتمام كار در سیمان كرمان (پس از 11 سال) به مدیر عاملی سیمان تهران منصوب گردیدم. سیمان تهران بزرگترین واحد تولیدی سیمان كشور با جمعیتی بیش از دو هزار نفر كارمند و كارگر است. پس از سیمان تهران دوباره با ذوق اینكه در منطقه كرمان بتوانم كاری انجام دهم به عنوان مدیرعامل شركت ماشین سازی كرمان انتخاب شدم، ریاست این هیئت مدیره با استاندار كرمان بود هر چند كه سایر اعضاء و تصمیم گیرندگان شركت كرمانی تبار بودند ولی این واحد را مورد بی مهری قرار دادند و ناچار شدم كار را رها نمایم. ماشین سازی كرمان قرار بود وسائل استخراج معادن را بسازد، كه نساخت كه نساخت. پس از كار ماشین سازی دوباره به صنعت سیمان روی آوردم و به عنوان دبیر انجمن سیمان منصوب شدم، 4 سال و نیم دبیری انجمن را عهده‌دار بودم در این مدت سعی كردم با كمك وزارت بازرگانی و وزارت صنایع و معادن طرح جامع سیمان را تهیه و به اجرا گذاریم تا سیمان را با قیمت حاشیه بازار به فروش برسانند و سود آن به جای اینكه به جیب دلال ها واریز شود نصیب كارخانجات گردد و سالی به طور متوسط 200 میلیارد تومان سود به كارخانجات در برابر فروش 35 میلیون تن تولید سالیانه منظور گردد. بعد جشن یادواره صنعت 70 ساله سیمان را برگزار كردیم و كتابی از شرح احوال پیشكسوتان این صنعت انتشار و یادی از بزرگان این صنعت به عمل آمد و همچنین رشد و توسعه صنعت سیمان از 35 میلیون تن در سال به 70 میلیون تن در سال تا 1390 افزایش پیدا كرد. بخش خصوصی با این طرح و استفاده از صندوق ذخیره ارزی در توسعه صنعت سیمان همت گماشت، حدود 4/1 میلیارد دلار صرف خرید ماشین آلات سیمان از آلمان گردید. سیمان شالوده سازندگی هر كشوری می‌باشد، اگر مصرف سیمان در روستاهای كشور عزیزمان رایج گردد در آینده نه چندان دور به یكصد میلیون تن سیمان دركشور نیازمندیم و امكان صادرات سیمان به همه نقاط نیز ممكن و میسر است."
آقای صفارزاده، نوعی سیمان را ساخت و كشور را از وارد كردن این نوع بی نیاز كرد: "من در تولید سیمان‌های حفاری (سیمان چاه نفت) فعالیت زیادی در آزمایشگاه كرده‌ام و در این راه توفیقاتی به دست آمد كه سیمان از خارج وارد نشود. ساخت سیمان نوع چهار را اولین بار در سیمان درود برای سد بوكان تولید كردم كه آن هم مورد تایید خارجی‌ها قرار گرفت."
یكی از ماندگارترین خاطرات مدیریت صفارزاده در سیمان كرمان این بود كه كارگران كارخانه را در هیئت مدیره منصوب كرد. وی سعی می‌كرد به كارگر بیش از همه بها بدهد: "به نظر من یك مدیر باید سعی كند به كارگر بفهماند كه من نمی‌خواهم از تو بیگاری بكشم. چرا كه یك كارگر بیش از یك مدیر دلش برای كار می‌سوزد، روابط بین مدیر و كارگر باید دوستانه و با احترام متقابل باشد. در سیمان كرمان، سعی شد روابط كارگری با مدیریت توام باشد. بعد از انقلاب، سیمان كرمان اولین كارخانه‌ای بود كه كارگران را در هیئت مدیره منصوب كرد. هر چند كه آنها نیز من را به دست عواملی دیگر از كارخانه اخراج كردند، ولی آزمایش خوبی برای محیط كارگری بود. سیمان كرمان اولین كارخانه‌ای بود كه مرخصی كارگران را یك ماه قرار داد و به كاركنان حدود 10 تا 12 تن سیمان واگذار كرد. كارخانه سیمان كرمان سبب شد كه خانه كارگر در استان ایجاد گردد. اولین شركتی بود كه كاركنان را بیمه عمر نمود و سعی شد برای كسانی كه سرپناه نداشتند خانه بسازد. در سیمان درود با اجازه رئیس كارخانه وقت اضافی خود را صرف تدریس در دبیرستان و هنرستان كارگران می‌كردم و تعداد زیادی از كاركنان موفق به اخذ دیپلم هنرستان شدند و بعضی از آنها به درجه مهندسی نائل آمدند كه برای بنده جای بسی خوشحالی و مباهات است. طی دوران خدمت در سیمان كرمان سعی شد كه سیمان كرمان از بنیانگذاران سیمان خاش- سیمان هرمزگان- شركت كرمانیت باشد و سالها بنده در این شركتها عضو هیئت مدیره بودم و در مجتمع صنعتی شهید باهنر برای احداث واحد نساجی ما بیشتر اوراق سهام آن، به قیمت هر سهم پنج هزار ریال به كارگران سیمان فروخته شد و خوشبختانه آن واحد نیز تاسیس شد. برای انتقال آب از سرشاخه‌های كارون به رفسنجان نیز به عنوان مدیر عامل (توسعه عمران رفسنجان) چند سال خدمتگزاری كردم. هم چنین در سیمان زرین رفسنجان چندین سال عضو هیئت مدیره بودم و امیدوارم این خدمات ناچیز بنده مورد قبول مردم عزیز كرمان قرار گیرد."
مهندس صفارزاده در حالی به كارگرانش اهمیت می‌داد كه خود او نیز در خانواده‌ای كارگری بزرگ شده بود. او در كودكی پدر و مادرش را از دست می‌دهد و عمویش، سرپرستی‌اش را بر عهده می‌گیرد:" چون قبل از تولدم پدر عزیزم را از دست دادم و یك ماه پس از تولد مادر عزیزم بدرود حیات گفت و بنابراین تحت سرپرستی عموی بزرگوارم در خانواده كارگری بزرگ شدم ولی همواره سعی كردم كه زندگی گذشته خود را فراموش ننمایم و امروز پس از 40 سال كار در صنعت سیمان خانه نشینی را گزیده‌ام. شاید فرصتی باشد اشتباهات مدیریت سی و چند ساله خود را جمع آوری كنم تا مدیران آینده صنعت آنها را تكرار ننمایند كه این خود خدمت كوچكی خواهد بود."

مهندس جلال صفارزاده

دیدگاه‌ها