شما اینجا هستید

تب‌های اولیه

Block title
Block content

حميدرضا ايرانمنش

در فضایی نه چندان ساکت و از پشت شیشه‌ای كه می‌توان به راحتی تمام كارخانه را زیر نظر گرفت، مطلبی را یادداشت می‌كند، گویی كه پس از گذشت 45 بهار از زندگیش هنوز طراوت جوانی را دارد و هنوز شوق نوشتن. در ورودی كارخانه شایان کاو پله‌هایی وجود دارد كه در انتها به دفتر مدیر ختم می‌شوند، البته چند اتاق دیگر نیز در دفتر ریاست وجود دارد. با نگاهی پر معنا از ما استقبال می‌كند. از او دعوت می‌كنیم كه صحبتش را آغاز كند: "حمیدرضا ایرانمنش هستم متولد1340 در رفسنجان، تحصیلات ابتدایی را در رفسنجان و تحصیلات متوسطه را در شیراز گذراندم، پس از اخذ دیپلم در رشته ریاضی و فیزیك همان سال در كنكور قبول شدم و در مقطع كارشناسی مهندسی مكانیك ادامه تحصیل دادم و سال 1364 مدرك مهندسی مكانیك را از دانشگاه شهید باهنركرمان گرفتم، به رشته فوق لیسانس مدیریت بازرگانی نیز وارد شدم كه به علت برخی مشكلاتی كه داشتم آن را نیمه كاره رها كردم. با فاصله چند سال و در سال 1381 وارد دانشگاه كالتون كانادا شدم و از آنجا MBAَ (فوق لیسانس مدیریت حرفه ای) گرفتم.
ایرانمنش پس از این كه از خدمت سربازی معاف می‌شود وارد بازار كار شده و به عنوان مدیر فنی مجتمع كشت و صنعت رفسنجان مشغول به كار می‌شود، خودش می‌گوید: "در آنجا (كشت و صنعت) چند طرح صنعتی نیز وجود داشت، طرح كارخانه پنیر و یك سردخانه 3 هزار تنی،بعدها به عنوان مدیرفنی کارخانه سفال مجتمع صنعتی رفسنجان مشغول به کار شدم و به موازات آن دو شركت خصوصی داشتم و به تبع آن كارهای مطالعاتی و اجرایی حرارت سیالاتی هم می‌کردم. یعنی طراحی و نظارت بر اجرای هم ساختمان و هم تاسیسات (شركت ساختمانی تاسیساتی )."
او در سال 1369 ازدواج می‌كند و این پیوند مبارك شاید آغاز نوین زندگی صنعتی اوست، اما دل مشغولی‌هایی نیز فكر او را آن زمان به خود مشغول می‌كرد: "متاسفانه فرهنگی كه در رفسنجان حكم فرما بود، فرهنگ كشاورزی بود و ما می‌خواستیم آن را هر چند اندک به سوی صنعتی شدن سوق دهیم."
از مشكلاتی هم كه در بخش كشاورزی، باغداران با آن مواجه‌اند مشكل كم آبی است كه در سالیان آتی مزارع را خشك می‌كند، بنابراین بایستی سرمایه های سرگردان را در شهر جمع كرد و آن را در بخش دیگری غیر از كشاورزی، یعنی در سرویس و خدمات، بورس، ساختمان یا هر بخش دیگری به كار برد، بخش ساختمان كه به دلیل نبود انگیزه اقامت در رفسنجان رونقی ندارد، بورس وجود ندارد و بخش كشاورزی ما هم همین است. یعنی كاشت پسته با 8 سال انتظار و مشكل صادرات آن.
این بود كه ایرانمنش به صنعت روی می‌آورد، البته رشته تحصیلی او یعنی مهندسی مكانیك و روحیه كارآفرین بودن خانواده اش نیز تاثیر زیادی داشت: "این بود كه چند طرح صنعتی را در دستور كار قرار دادیم و به صورت خاص ساخت سیلندر قفلهای خانگی را دنبال و به عنوان اولین شركت سازنده سیلندر قفلهای خانگی در 22 بهمن 74 شروع به كار كردیم"
اما این تمام ماجرا نبود چرا كه وی می‌گوید: "وقتی شما پیشرو و مقدم در كاری هستید روحیه مضاعفی به شما می‌بخشد، اما مشكلات آن چند برابر است، زیرا با مشكلاتی مواجه می‌شوید كه قبلاً هیچكس آنها را تجربه نكرده‌است، ما در ابتدا مشكل مواد اولیه داشتیم، قبلاً به این امید شروع كردیم كه بزرگترین معدن مس روباز جهان در 55 كیلومتری‌مان قرار داد و صنایع مس باهنر كه مواد برنجی را تولید می‌كند در 85 كیلومتری ماست و ما نیازی به تامین مواد اولیه از خارج نداریم اما فكر نمی‌كردیم كه تامین مواد اولیه این قدر مشكل باشد."
انسان همواره درمقابل مشكلات و دشواری ها راه نفوذی را پیدا می‌كند و ثابت می‌كند كه كار نشد ندارد. پس از این كه مهندس جوان در تهیه مواد اولیه دلسرد شد به فكر افتاد كه خود به همراه گروهش مواد اولیه را تامین كند: "ما خودمان فرهنگ و دانش تولید موادی كه از اكستروژن صنایع مس به دست می‌آمد با سر قالب‌های سرد و گرم را تولید و بازارش را ایجاد كردیم و عده زیادی را با خود به این كار آوردیم و مشغول به كار كردیم."
به هر سختی كه بود كارخانه سیلندر قفلهای خانگی رفسنجان 400 تا 500 هزار از مجموعه تولیدی‌اش را به فروش می‌رساند: "اعتراف می‌كنم كار سختی بود چون سیلندرهای چینی ارزان‌تربودند ولی كیفیت كار ما بهتر بود، حتی سیلندرهای ما به جای سیلندرهای ایتالیایی به فروش می‌رفت و این برای ما افتخار بود."
این افتخارات و شاید تواناییهای ما باعث شد كه شركت متا خودرو كه یكی از شركت های مهندسی تابعه سایپا است از طریق یك آگهی بازرگانی شركت شایان کاو را پیدا كند و سفارش تولید قفل را بدهد. جالب این كه ایرانمنش و همكارانش سیلندرهای خانگی را با دانش فنی خودشان و به روش مهندسی معکوس تولید كردند، حتی یك سنت هم بابت نصب و راه اندازی ماشین آلات آن پرداخت نکردند و تمامی نقشه‌ها و طرحها با مدیریت وی و یك تیم مهندسی خوب و دقیق پی‌ریزی شد كه تعجب خارجی‌ها را در بازدید از كارخانه برمی‌انگیخت. خودش در ادامه می‌گوید: "ما بایستی كارگرانمان را آموزش می‌دادیم چرا كه قفل یك وسیله ایمنی است، محصولی است كه با سایر محصولات متفاوت است و علی‌الخصوص محصولی كه به صورت خاص باید با دیگر قفلها متمایز باشد، این مشكلات را چند برابر می‌كرد ولی ما موفق بودیم وسرانجام متا خودرو ما را با خانواده خودرو آشنا كرد."
اولین محموله قفلهای شایان کاو در سال 77 به سایپا تحویل داده می‌شود و سایپا نیز به آنها مهر تائید می‌زند. بلافاصله پس از آن شركت سایپا مجموعه قفلها را از Pack كره‌ای‌ها حذف می‌كند و این برای چشم بادامی‌ها ناخوشایند جلوه می‌كند: "سال 78 تیراژ ما بالاتر رفت چون تیراژ سایپا بالاتر رفته بود، هر سال به دلیل كیفیت، قیمت و هم تحویل بموقعی كه داشتیم باعث شد پروژه قفلهای نیسان ( زامیاد ) هم به شرکت ما پیشنهاد شود و اكنون قفلهای این اتومبیل‌ها را نیز تولید می‌كنیم و سازنده منحصر به فرد آنها هستیم. آنتن برقی پراید را شركت ما تامین می‌کرد و اکنون ریموت و ریسیور پراید و فندك آنرا هم می‌سازیم."
خوشنامی در سایپا شرکت شایان کاو را به ایران خودرو نیز می‌كشاند و ایران خودرو به سراغ آنها می‌آید و درخواست ساخت مجموعه قفلهای پیكان را می‌دهد: "آن زمان پیكان سه كلید متفاوت داشت و این اصلاً برای یك خودروی قرن بیست و یكم جالب نبود، در نتیجه مجموعه قفلهای پیکان را هم یك كلیده كردیم و بعد مجموعه قفلهای سمند را پیشنهاد دادند كه ساخته شد و اولین مجموعه قفلهای سمند را تحویل ایران خودرو دادیم."
به اینجا كه می‌رسد به اولین روزهای كارش برمی‌گردد: "فرهنگ صنعتی شدن را با پایداری در رفسنجان پایه‌ریزی كردیم، آن زمان هنوز شهرك صنعتی رفسنجان آب، برق و تلفن نداشت، اولین تیرهای برق و تلفن را شركت ما در شهرك زد. خیلی ها وقتی پشتكار شركت شایان کاو را دیدند كه با این سرمایه و پشتوانه نه چندان زیاد، توانسته موفق باشد، تشویق شدند که بیایند و سرمایه‌گذاری کنند و شهرك را از آن برهوتی كه وجود داشت و ناخوشایند بود بیرون آوردند"
باید قبول كرد كه كار در بخش خودرو یك ریسك بزرگ است یعنی اگر تیراژ بالاتر یا پایین تر رفت باید تیراژ شركتهای تابعه بالاتر یا پایین تر برود. اگر استانداردها افزایش یابد، به تبع آن استانداردهایی نیز به شركتهای تابعه افزوده می‌شود: "این كار نه تنها بر روی كار ما اثر منفی نداشت بلكه باعث شد استانداردهای ما به روز شود و كیفیت كار ما بسرعت بهتر شد، اكنون ما آزمایشگاه خیلی مجهزی داریم كه تمام تست‌های KES، كیاموتورز و SOGEDAC را ما اینجا انجام می‌دهیم، بسیاری از تجهیزات لازم برای مراحل تولیدش را خودمان طراحی كردیم و حتی دستگاه تست را خودمان توسط مهندسین ارزشمند شرکت‌مان ساختیم كه برای كره‌ای ها و فرانسوی‌ها جای تعجب داشت كه ما یك كار بزرگ را چطور كوچك ولی كیفی انجام داده‌ایم."
هر چه هست حمیدرضا ایرانمنش افتخار دارد در شهری كه صنعتی وجود نداشته است قطعه فوق ایمنی خودرو بسازد كه به گفته او: "قفلهای ما از نوع چینی آن كمی گرانتر و به مراتب با كیفیت بهتر ولی از قفل كره‌ای ها ارزان تر و همان كیفیت آنها را دارد و مجموعه قفلهای سمند ما از نوع فرانسوی‌اش 40 تا 50 درصد ارزان‌تر و همان كیفیت را داراست، این یك افتخار است"
وی از گواهینامه هایی كه كارخانه‌اش تاكنون گرفته برایمان می‌گوید: "7 تا 8 سالی است كه ایزو 9000 را داریم و 5 سال است که گواهینامه بین المللی ایزو TS را از DQS آلمان داریم كه معتبرترین گواهینامه قطعه سازی اروپاست." او در تیراژ كارخانه نیز حرف‌های جالبی دارد: "تولید روزانه 1200 از مجموعه فندك و هم قفلهای پراید و نیسان بسیار طاقت فرساست،البته خط پیكان تعطیل شده، ولی در آینده، قفل وانت را تأمین خواهیم كرد"
ایرانمنش همان طور كه به آینده دو فرزندش كه هر دو دختر هستند و دوست دارد در آینده مهندس شوند برای كارخانه نیز آینده روشنی را تصور می‌كند: "در حال كار بر روی دو طرح از ایران خودرو هستیم، پروژه ال 90 و قفلهای ریو را هم پیش رو داریم و بهینه سازی ریموت و ریسیور برای خودروی پراید، سیستم هشدار دهنده و گویا برای پراید در نظر گرفته‌ایم دارای 49 آپشن، حتی بهتر از سمند است ( مانند سنسور پارك دنده عقب، ماشین حساب، ساعت، میزان مصرف سوخت ) كه شركت سایپا در حال بررسی پیشنهاد ماست."
ایرانمنش واقعاً یك تئوریسین و کارآفرین واقعی است او ترجیح می‌دهد برای كارخانه سرمایه‌گذاری بیشتری نكند چرا كه آینده خودرو متاثر از برخی مسائل اقتصادی و حتی سیاسی است در نتیجه او افق‌های تازه‌ای را مد نظر دارد: "در سال 86 بر روی فرآوری خاصی از پسته كار خواهیم كرد و مطالعاتی انجام شده و به صورت خاص در صنایع غذایی مطالعه می‌كنیم."
اما صادرات در بخش خودرو و مجموعه های تابعه نیز مهم است. اما برای كارخانه شایان کاو محدودیت وجود داشت چرا كه به گفته ایرانمنش: "اگر ما واشر یا پیچ و مهره می‌ساختیم صادراتش به مراتب آسان‌تر بود، ما قفل پراید را می‌سازیم و پراید ساخت كارخانه FORD آمریكاست كه به كره داده‌ شده و كیاموتورز نام گرفته و اكنون در اختیار ماست در نتیجه فقط به جاهایی می‌توان صادر كرد كه همین خط تولید را دارند، كشورهایی مثل مصر، عربستان و پاكستان كه آنهم شرایط سخت خود را دارد."
وی كه مدرس دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان نیز هست در ادامه می‌گوید: "كار در این كارخانه بسیار سخت و یك ریسك بزرگ است بطور مثال قفل پراید 94 قطعه دارد كه اگر هر كدام از این قطعات پروسه درست خود را طی نكند قفل تولید نمی‌شود چه رسد به این كه معیوب باشد، باید زیر ساختها و فرآیندها خیلی دقیق و كامل باشد."
به عقیده ایرانمنش وضعیت صنعت استان كرمان بایستی به مراتب بهتر از این باشد زیرا در ایران توجه به صنعت به قدر کافی نبوده است.
از آقای مهندس در پایان سئوالاتم پرسیدم رمز موفقیت شما چیست؟ جواب داد: "به چند اصل در کارهایم اعتنا کردم:
باید در تهدیدها دنبال فرصت گشت نه در فرصتها دنبال تهدید.
دیکته ننوشته غلط ندارد، باید نوشت و غلط ها را دید و به سرعت اصلاحشان کرد.
فقط 10% زندگی اتفاق یا سرنوشت است، بقیه آن واکنش مناسب به آن اتفاق است.
هنر آن نیست که با کارتهای خوب، خوب بازی کنیم، هنر آن است که با کارتهای بد، خوب بازی کنیم."

حميدرضا ايرانمنش
حميدرضا ايرانمنش

دیدگاه‌ها