چهارشانه و با صلابت مینماید. زمانی فوتبالست هم بوده. به یاد میآورد هنگامی را كه در تیم كرمان بازی میكرد. هنوز قیافه ورزشكاری را حفظ كرده و قبراق و سر زنده به نظر میآید. او 59 سال پیش در كرمان به دنیا آمد و در یك خانواده صنعتی رشد و نمو یافت: "در سال 1326 در كرمان متولد شدم، تحصیلات ابتدایی را در كرمان تمام كرده و برای ادامه تحصیل به تهران رفتم. در رشته مدیریت صنعتی فارغ التحصیل شدم. پدرم حاج اسدا... خواجه حسینی صادر كننده فرش به آمریكا بود. به طور كلی خانواده ام در كار صنعت و عاشق كار صنعتی بودند."
بلافاصله پس از پایان تحصیلات خواجه حسینی وارد شركت یونیور سال سابق (آبسال كنونی) شده و به عنوان مدیر فروش این شركت مشغول به كار میشود." شركت یونیورسال كولر و بخاری تولید میكرد. دو سال در آنجا كار كردم تا اینكه از طرف شركت ارج به عنوان مسئول فروش استانهای گیلان، مازندران و خراسان دعوت شدم."
كارخانه ارج برای خواجه حسینی دانشگاهی دیگر بود و او در مدتی كه در ارج مشغول به كار بود تجربیات زیادی آموخت: "صادرات ارج در دهه 50 به كشورهای حوزه خلیج فارس حرف نخست را میزد، آن زمان این شركت صاحب كامپیوتر بود. تمام بولتن هایی كه در دنیا چاپ میشد هر هفته روی میز كاری من بود. در آنجا با مدیرانی آشنا شده و كار میكردم كه ورزیده و كار كشته بودند. در اینجا باید از آقایان ارجمند و پیراد یاد كنم چرا كه هر چه در صنعت یاد گرفتم از همین مدیران شركت ارج بود."
پس از اینكه خواجه حسینی دوران موفقیت را در ارج سپری كرداز این شركت جدا شد تنها دلیلش این بود كه میخواست برای خودش كار صنعتی داشته باشد و مستقل باشد: "وقتی كه از ارج جدا شدم كارخانه آزمایش كه رقیب اصلی ارج بود من را به عنوان مسئول دفتر جنوب شرق استخدام كرد. چون محل كار جنوب شرق در كرمان بود مایل بودم كه این كار را قبول كنم. البته از لحاظ مالی تامین بودم و فقط قصدم آموزش بود."
كار كردن در كارخانه آزمایش به تجربه خواجه حسینی افزود و او را با اندوخته ای پر از علم و تجربه به سوی صنعت سوق داد. "اولین كارمان در سال 1367 با ساخت سردخانه بم كه ظرفیت نگهداری 3000 تا 5000 تن خرما را داشت، آغاز شد. ساخت این سردخانه با آخرین اصول فنی و مهندسی انجام گرفت به طوری كه در زلزله بم هیچگونه آسیبی به آن نرسید. مدتی هم در معدن گزوئیه بردسیر كار معدنی میكردیم، تا اینكه با فعالیت شهرك صنعتی در كرمان، زمینی با مساحت 7000 مترمربع در اختیار گرفتیم و سال 1369 كارخانه تولید سوسیس و كالباس آرمان گوشت راه اندازی شد. اكنون این كارخانه 60 نفر پرسنل را جذب كرده و حتی در بعضی مواقع تا 3 شیفت كاری تولید داشتیم. در سال 1378 در شهرك صنعتی شماره 1 كرمان، كارخانه كنسرو مروارید دلپذیر با نام تجاری پذیرا را كه دومین كارخانه بزرگ ایران است را راه اندازی كردم. كارخانه پذیرا اكنون با 300 كارگر مشغول به تولید است. انواع كنسروهای ماهی، كنسروهای لوبیا، كمپوت، ترشیجات، مربا و عسل تولید این كارخانه است."
حسین خواجه حسینی كه دو كارخانه بزرگ را تاسیس و اداره میكند خاطرات شیرینی در مخیله خود دارد: "در زمانی كه در كارخانه آزمایش كار میكردم، محل اصلی كارخانه در جاده آبعلی تهران بود و آزمایش یك كارخانه بزرگ را در مرودشت شیراز به مرحله تولید رسانده بود كه آن كارخانه نیز لوازم خانگی تولید میكرد، نمایندگانی از كشورهای خارجی برای بازدید از كارخانه به مرودشت رفتند، پس از بازدید از ما خواستند كه با مدیر عامل كارخانه آزمایش گفتگو كنند آنها از محسن آزمایش- مدیر عامل- سوال كردند كه كارخانه شما زودتر به بهره برداری میرسد یا جنرال الكتریك؟ كه آقای آزمایش جوابی را دادند كه مانند پتكی بر مغزم خورد و مرا متحول كرد. او گفت: مدیر جنرال الكتریك از پشت میزش نظاره گر است و من در بین كارگرانم مشغول به كار هستم، مطمئن باشید كه كارخانه ما زودتر به بهره برداری میرسد. آقای آزمایش با اینكه انسان با تقوایی بود با این حال به آنها گفت: من به مملكتم خیانت كردم، من باید زودتر كارخانه را تاسیس میكردم كه این همه كالاهای خارجی وارد كشور نشود. این حرف او، مرا به كلی از آن روز متحول و دگرگون كرد."
یكی از فرزندان خواجه حسینی در المپیاد جهانی بتون مقام سوم را كسب كرده است كه این نشان از آن دارد كه نه تنها خودش، بلكه فرزندانش نیز مدارج ترقی را یكی پس از دیگری طی میكنند. خواجه حسینی از بهترین خاطرات خود میگوید: "زمانی كه آرمان گوشت در سه شیفت كاری تولید میكرد بهترین خاطره من است سعادت است كه احساس كنم پرسنل كارخانه با روحیه شاد و سر زنده سر كار میآیند، كارگران باید از لحاظ مالی تامین باشند تا فكرشان تنها به كار مشغول باشد."
در حال حاضر در كارخانه آرمان گوشت بیشتر آقایان و پذیرا بیشتر خانمها مشغول به كار هستند، اما یك ابتكار جالب را نیز از خواجه حسینی كه آنرا از بهترین وشیرین ترین دستاوردها و خاطرات خود در كارخانه میداند، بخوانید: "12 نفر از بین پرسنل كارخانه هایمان با هم ازدواج كردند كه هزینه ازدواج آنها را پرداخت كردهایم. به كارگران گفتهایم هر كس از پرسنل با هم ازدواج كنند هزینه ازدواج آنها را خواهیم پرداخت و جشنی هم در كارخانه برای آنها میگیریم. در مجموع سعی كردیم كه روحیه كارگران را شاد نگه داریم، شعار ما، همه برای پذیرا و همه برای آرمان گوشت است."
او برای یك صنعتگر خصوصیاتی را بر شمرد: "یك صنعتگر باید دانش فنی كار خود را داشته باشد و بدون اطلاع وارد كار نشود، هر كس نمیتواند صنعتگر خوبی باشد، اگر دانش فنیاش را ندارد، مشاوره فنی بگیرد. جامعهای كه صنعت نداشته باشد هیچ چیز ندارد و این عقیده، سبب كشش مدیران صنعتی به این كار شده است."
خواجه حسینی در مورد آینده صنعت استان كرمان میگوید: "كرمان یك استان كشاورزی است نه صنعتی اما باید به سوی صنعت پیش رویم. من به شخصه اگر زمان به عقب برگردد و باز هم صنعت را انتخاب میكنم، چرا كه صنعت در خون من است. مشكلاتش را به جان میخرم چون عاشق صنعت و عاشق كشورم هستم. یك صنعتگر نباید هیچگاه گله مند باشد."
سخنان خواجه حسینی این قطعه را به یادم آورد كه "چو ایران نباشد تن من مباد"، او با دل و جان وارد كار شده و هیچ چیز نمیتواند او را از كارش منصرف كند. "من خودم را هیچگاه موفق نمیدانم فقط خوشحالم كه توانستم یك خدمتی برای كشورم انجام دهم، فقط برای كسانی كه سرمایهای دارند توصیه میكنم كه در صنعت سرمایه گذاری كنند و جوانان بیكار را به كار جذب كنند كه همین ماندگار است، مگر ما كه از دنیا میرویم چه چیز با خودمان میبریم، جز چند متر پارچه"
پس از پایان حرفهای شیرین خواجه حسینی برایش از درگاه خداوند آرزو كردم كه هر حاجتی دارد پروردگار به او بدهد چون واقعاً لیاقتش را دارد.
شما اینجا هستید
تبهای اولیه
Block content
دیدگاهها