در سال 1292 هجری شمسی در شهرستان یزد متولد شد. محله بنیرك یزد تا 6 سالگی بالندگی بزرگمرد آینده را نظاره گر بود. در این هنگام به اتفاق تعدادی از افراد خانواده به جانب رفسنجان حركت كرده و در این شهر ساكن میشوند.
در هشت سالگی حكم محتوم تقدیر جاری میشود و سایه حمایت پدر خود را از دست میدهد.
در 11 سالگی حوادث و مشكلات، زندگی او را به كار بر سر كوره های آجرپزی پیوند میدهد. پشتكار و تلاش، آینده موفق را به او نوید میدهد.
در 15 سالگی استاد كار كوره میشود و دور اندیشی مسیر زندگی او را به سمت استقلال كاری و راه اندازی نخستین كوره تغییر میدهد. حرارت نخستین كوره با یادآوری صحرای كربلا قلب او را با جدش هم پیمان میسازد.
این انگیزه معنوی و پشتكار قوی او سرمشق بسیاری از جوانان قرار گرفته، بطوری كه حركتهای بسیاری در زمینه تولید مصالح ساختمانی صورت میگیرد. یكی از خصوصیاتی كه آن زنده یاد در خصوص مسائل كاری و صنعتی خود داشت این بود كه هر روز كه از خانه به سمت محل كارش میرفت، میبایست جیبش را از نقل و شكلات و همینطور سكه های یك ریالی پر كند، بطوری كه وقتی برای سركشی به كوره ها میرفت به هر كدام از كارگرانش یك سكه یك ریالی به همراه نقل و شكلات میداد و میگفت اینها مایه بركت است. آن خدا بیامرز به حرفش ایمان داشت. همین هم رمز موفقیتش بود. یك ریال در آن زمان ارزش زیادی داشت. سراسر وجودش از عشق امام حسین(ع) و فرهنگ عاشورا پر بود. به قسمی كه حسینی فخار توصیه میكند كه پس از مرگش تا زمانی كه همسرش در خانه باشد، قسمتی از خانه حسینیه باشد، وقتی هم كه همسرش از دار فانی برود، تمام خانهاش وقف حسینیه و عزاداری امام حسین(ع) باشد. محبت اهل بیت (ع) او را چنان منقلب میكرد كه گویی این مصائب برای فرزندانش رخ داده است. تمامی اهل كوچه و بازار برای او احترام خاصی قائل بودند و آن مرحوم نیز احترام متقابل داشت. نمیگذاشت كسی كوچكترین كدورتی را از وی به دل بگیرد. سابقه نداشت كارگری از او برنجد. ضمن اینكه به پیشرفت كار تاكید مصمم داشت. زنده یاد فخار حتی با كارگران خود شوخی و مزاح میكرد. حتی الامكان سعی میكرد آنها را شاد و سر زنده نگه دارد.
با پشتكار وی، كوره های بیشتری سكوت كویر را در هم میشكنند و در سال 1315، عشق امام حسین(ع) از كاشانه دل بر خانهاش سایه افكنده و حسینیه فخار را پذیرای خیل سوگواران آن پیشوای راستین میكند. عزاداران حسین با ندای شورانگیز خود، محبت اهل بیت را در تك تك ستون های این مكان با عظمت جاودانه ساختند. دستهایی كه با بیعت مولایشان مهر او را در اعماق قلب ها فشردند، پیوند ناگسستنی سید حسینی را با مولای بزرگشان، جاودانه تاریخ ساختند. رفاه و آسایش، زندگی او را از مردم عادی جدا نساخت وی با تاسی به شیوه ركن دین، ساقی كوثر، حضرت علی(ع)، بینوایان و یتیمان را از خوان آراسته وجود حق بهره مند گردانید.
احسان راستینش نیازمندان بی شماری را تفقد و دلجویی نمود، و قلب بی ریایش، پرده كتمان را بر دیدگان جستجوگر فرو پوشانید. دعای خیر بندگان حق، زندگی او را با نعمت فرزندان شایسته آراسته میكند، یك پسر و دو دختر یادگار او هستند. همسرش تنها چیزی كه از آن مرحوم به خاطر دارد جز نیكی و خوبیاش نیست. مثل اینكه میخواست برای همه نمونه باشد. شادروان حسینی فخار در خانواده نیز اخلاقش برگرفته از سیره نبوی بود. خوش خلق و خوش اخلاق، رئوف و مهربان بود. اكنون فرزندانش سعی میكنند راه او را ادامه دهند. تنها پسر او سید محمد حسینی نیز با احداث كارخانه كاشی برلیان یكی از صنعتگران موفق این دیار است.
سر انجام وی در سال 1363 از سرای فانی رخت بر بسته، و به دیدار محبوب میشتابد.هر چند جسم او در میان ما نیست، اما خاطره احسانش در كوچه های شهر باقیست و تلاش خستگی ناپذیرش رهنمون صنعتگران موفق آینده خواهد بود.
شما اینجا هستید
تبهای اولیه
Block content
دیدگاهها